تحلیل رفتار متقابل
زمانهایی هست، درعین آنکه چیزی و یا رفتاری را دوست داریم، نمیتوانیم انجامش دهیم.
نوعی بازدارنده ی روانی مارا از انجام آن باز میدارد. حتی از فکر کردن به آن مساله هم احساس شرم و گناه میکنیم. یعنی (خوب نیستی)
گاهی کاری را انجام می دهیم درعین حالی که گفتگوی درونی مان ما را تایید می کند و خیلی هم حس خوشحالی کودکانه داریم بخش دیگر درونمان به ما میگوید اشتباه کردی. بعد حس گنگی خواهید کرد هم میخواهیدش هم با ترس نگاهش میکنید.
(مثلا آب نبات چوبیتان را با علاقه نگاه میکنید و دلتان میخواهد لیسش بزنید هم میترسید اگرلیس بزنید کهیر بزنید ) چون قبلا به شما گفته اند این کار اشتباه است
اینها نشانه ای از گفتگوی درونی هرشخص با خودش هست.درحالی که باید تصمیمی بگیرد ویا با افرادی درارتباط باشد. دستورات متناقضی را لمس و درک میکند
دستوراتی از بخش (والد _ بالغ _ کودک) درونمان که باید آن را خوب بشناسیم
پی نوشت:
دختری که در ماشین معذب میشینه چون مرد کناریش بهش میچسبه، یا نه گفتن به پسری ازش رابطه میخواد رو بلد نیست، ممکنه پدری سختگیر و دیکتاتور داشته، که اجازه ی ابراز وجود و مخالفت را به او نداده
پیامی که این دختر همیشه دریافت کرده این بوده که دخترها باید مطیع باشند، یا زنها نمیتوانند مخالفت کنند
مسلما پیامهایی که در کودکی از والدین دریافت شده بر ارتباط های او در آینده تاثیر خواهد گذاشت
وقتی دختری این پیام که تو “مهم هستی اگر بله بگویی” را بگیرد، نخواهد توانست از خود دفاع کند، چون او خوب بودن را با کودک سازگار بودن درک کرده است
هرچقدر این باورها عمیقتر باشند فاصله گرفتن از آنها سخت تر خواهد بود.
❇ خاطره روحانی، رواندرمانگر و مدرس تحلیل رفتار متقابل
دیدگاهتان را بنویسید