فاجعهای به نام چند تربیتی شدن فرزند
زمانی که فرزند شما متوجه می شود که بین والدینش هماهنگی وجود ندارد:
به اين نتيجه می رسد که چيزی به اسم درست و غلط وجود خارجی ندارد.
به عنوان مثال، مادر می گوید : نميتونی بستنی بخوری.
پدر می گوید: بعد از غذا می تونی بستنی بخوری.
مادربزرگ می گوید: عزيزم بيا الان بستنی بخور.
بهتر است همه افراد يك اشتباه مشترک انجام دهند اما هر کدام ساز جداگانه نزنند.
کودکان و نوجوانانی که با روش های غیرهماهنگ والدین بزرگ می شوند،
هرگز پایبندی به قانون را نخواهند آموخت.
کودکانی که در تربیتشون هماهنگی و ثبات وجود ندارد و بچه ها بوسيله چند نفر بزرگ ميشن، به اين نتيجه ميرسند که چيزی به اسم درست و غلط وجود ندارد.
بهتره همه افراد يکدست و يکجور اشتباه رفتار كنند تا اینکه در خانه یکی رفتار اشتباهی داشته باشد و ديگری رفتار درست.
يکدستی بزرگترين عامل آرامش كودك است. کسانی که به مادر در نگهداری کودک کمک میکنن بهتره از خودشون قانون جدید نگذارند. بهترین راه تکرار کاریست که مادر با کودک انجام میدهد.
دخالت تربیتی مادربزرگ و پدربزرگها از دیگرمعایب نگهداری کودک توسط آنها است. چرا که نحوه تربیت مادربزرگ و پدربزرگها با والدین کودکان متفاوت است و اصول تربیتی زمان آنها کاملا با اصول تربیتی این دوران متفاوت است . این اختلاف تربیتی منجر به لوس شدن کودک میشود و در واقع کودک متوجه نخواهد شد که نحوه درست رفتار کدام است.
اگر مجبور به سپردن کودک به والدین خود هستید آنها را با اصول تربیتی خود آشنا کرده و از آنها بخواهید این اصول را به خاطر سلامت نوه خود رعایت کنند حتی اگر به این اصول اعتقادی ندارند.
دو سال اول زندگی بیشترین نیاز کودک به مادر است. اگر امکان گرفتن مرخصی برای مادران شاغل در این دوران وجود دارد این کار حتما صورت بگیرد. چرا که این مساله در حفظ آرامش و جلوگیری از اضطراب بسیار با اهمیت است و نشان دهنده وابستگی کودک نیست.
اجرای اصول تربیتی صحیح اما غیر هماهنگ در مقابل الگوی تربیتی اشتباه اما هماهنگ والدین، آسیب تربیتی کمتری به کودک وارد خواهد کرد؛
چرا که تربیت ناهماهنگ، کودک شما را دچار دوگانگی میکند؛
کودک زمانی که مشاهده کند انجام برخی رفتارهای او توسط یکی از والدین مورد شماتت قرار میگیرد در حالی که والد دیگر آن را تأیید میکند دچار دوگانگی خواهد شد.
عدم هماهنگی پدر و مادر در تربیت کودک موجب استرس و تربیت فرزندی سو استفاده گر میشود؛
قرار بر این است که به کودک آموزش داده شود که کدام رفتار غلط است و رفتار درست چیست؛
زمانی که والدین بهشخصه درباره درست و غلط بودن رفتاری هماهنگ نیستند طبیعی است که قادر به آموزش صحیح آن نخواهند بود.
کودک در این شرایط دچار بهت میشود که بالاخره فلان رفتار من درست است یا خیر؛
و این دوگانگی منجر به استرس و اضطراب کودک میشود.
زیرا نمیداند با انجام رفتاری خاص آیا مورد تنبیه قرار میگیرد یا تشویق میشود.
این مسأله تأثیر منفی بر روحیه او گذاشته و کودک با استفاده از این اختلاف نظر والدین فردی سوءاستفادهگر میشود.
نتایج منفی ناهماهنگی تربیت والدین
همچنین با این تناقض کودک بی بندوبار و حرف نشنو خواهد شد. زیرا زمانی که شاهد این رفتار است که پدر برای روش تربیتی مادر ارزشی قائل نشده و مادر نیز به همین صورت عمل میکند، دیگر روشهای تربیتی بر روی او موثر نخواهد بود.
باید با کودک طوری رفتار کرد که برای دیگران ارزش قائل شود. کودک بی بند و بار و حرف نشو برای اطرافیان ارزشی قائل نخواهد بود . این مشکل به همین جا ختم نخواهد شد.
این کودک در مدرسه و بعدها در اجتماع فردی بی بند و بار، لاقید وبی مسئولیت بار خواهد آمد. در کل میتوان گفت هیچ اعتقادی به اصول اخلاقی نخواهد داشت.
زهرا شیرین
روانشناس و درمانگر کودک
دیدگاهتان را بنویسید